کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود ، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک محبت همه چیز را فراموش می کردم .
امشب به سوگ آرزوهایم نشسته ام و در غم نبودنت اشک فراق می ریزم ، امشب شمع حسرت آرزوهای بر باد رفاه ام ذره ذره آب می شود ، امشب برای مرگ آرزوهایم لباس سیاه پوشیده ام ، کاش امشب کسی برای عرض تسلیت به خانه دلم می آمد ، کاش امشب تو بودی و دلداری ام می دادی و دفتر آرزوهایم را ورق می زدی ، اما افسوس که تو نیستی و زندگی بی تو قشنگ نیست .
نظرات شما عزیزان: